از تصویر تا تحلیل: راهی که از قاب دوربین تا صفحه گزارش پیمودهام
(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه با سابقه برنامهسازی و مستندسازی)
اگر کسی از من بپرسد «تو بیشتر فیلمسازی یا مشاوری؟»، پاسخم کمی مکث خواهد داشت. چون سالهاست که بین این دو نقش در حرکتام؛ یکبار با دوربین و فیلمنامه، یکبار با نمودارها و گزارشهای تحلیلی. اما آنچه در هر دو مشترک بوده، تلاشم برای دیدن واقعیت و بازتاب دادن آن به زبانی که مخاطب را با خود همراه کند.
بیش از ده سال است که در حوزه فنی تلویزیون کار میکنم؛ از زیر و بم تولید گرفته تا استانداردهای پخش، از فرآیندهای انتقال سیگنال تا طراحی ساختارهای محتوایی. اما پیش از آن و همزمان با آن فیلمنامه مینوشتم، برنامه میساختم،خبرنگار بودم، مستند تهیه میکردم. هنوز هم وقتی به گذشته نگاه میکنم، پروژههای مستندی که درباره کارآفرینان موفق، تولیدکنندگان گمنام و شرکتهای ایرانی ساخته بودم، جزو شیرینترین تجربههای کاریام بودهاند.
باور دارم که این سرزمین پر از قصههای واقعی موفقیت است؛ قصههایی که شاید شبیه به روایتهای پرزرقوبرق خارجی نباشند، اما عمق و واقعیتی دارند که الهامبخشاند. همیشه دلم میخواست از آنها فیلم بسازم. حتی اگر مخاطب چندانی نداشت. حتی اگر پخشکنندهای برایش پیدا نمیشد.
در دورانی که رسانهها غالباً به سراغ موضوعات جنجالی، بحرانمحور یا سرگرمکننده میروند، ساخت فیلمهایی که پیام مثبت داشته باشند و تصویری روشن از توانمندیهای بومی ارائه دهند، کار آسانی نیست. اما معتقدم اگر ما داستان موفقیت خودمان را نسازیم، دیگران روایت شکست خورده ما را خواهند نوشت.
با این حال، چند سالی است که بهواسطه شرایط کاری، بیشتر وقتم صرف مطالعه، تحقیق و تحلیل شده تا تولید تصویری. گرچه دیگر پشت دوربین نیستم، اما از مسیر تصویر دور نشدهام. اکنون با مقاله، گزارش و تحلیل، همان مسیر روایت را ادامه میدهم؛ فقط ابزارم فرق کرده. به جای لنز دوربین، حالا از زاویه دید آمار، داده و تجربه، دنیا را مینگرم.
امروز بهعنوان مشاور تحقیق و توسعه، بر این باورم که مستندسازی صرفاً تصویری نیست؛ گاهی یک گزارش عمیق میتواند بیشتر از یک مستند تلویزیونی اثرگذار باشد، بهویژه زمانی که قرار است مدیران تصمیم بگیرند، مسیرها طراحی شوند و چشمانداز ترسیم گردد.
با این حال، هنوز هم رویای ساختن مستندهایی درباره صنعت، شرکتهای دانشبنیان، کارخانههای نوآور و چهرههای پشتپرده موفقیت را در ذهن دارم. این مسیر شاید اکنون از کلمات عبور میکند، اما مقصدش همان است: بازتاب توانمندی ایرانی، تقویت امید، و ساختن تصویری شفافتر از "ما".
در پایان، اگر بخواهم خودم را معرفی کنم، میگویم: من یک روایتگرم؛ چه با دوربین، چه با قلم. و تا زمانی که قصههای خوب وجود دارند، راه من ادامه دارد.
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه